نوشته شده توسط : بددهن

 

این خدای بخشنده و مهربان بعضی وقتها کارهایی میکند که آدم چارچنگولی در آن میماند ،چه برسد به ما !
چند سال پیش بین دوستان مد شده بود که برای سفر معنوی حج ،آن هم از نوع دانشجویی اش ثبت نام کنند. ما هم به اتفاق تنی چند از دوستان بدتر از خودمان رفتیم اسم نوشتیم که شاید خدای متعال ما را هم طلبید .با خودمان گفتیم برویم مکه شاید آدم شدیم خیر سرمان!
بین دوستان عده ای بودند که به قول معروف نور بالا میزدند ؛ آن نماز شبها و آن دعاهای جورواجوری که اینها میخواندند را اگر بر کوه نازل میکردند لاجرم کوه پاره می شد.چه برسد به قرعه کشی حج!
فکر میکردیم اگر کسی قرار است طلبیده شود همین دوستان اولیاالله هستند نه یکی از اوباشی مثل ما. ولی همین خدای متعال رکبی زد به آنها که در تاریخ ثبت شد. دوستم سعید به حج رفت و آنها با چشمانی اشکبار به حکمت خداوند فکر میکردند!
سعید از حج برگشت بدون ذره ای تغییر ؛حتی آن خنده های مسخره اش هم تغییری نکرد. گفتم : "اونجا که بودی گریه هم کردی؟"
گفت:" اونجا خیلی فضاش سنگینه، اگه حواست نباشه جوگیر میشی و گریه میکنی، ولی من گریه نکردم!"


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , کیمیای سعادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 11 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بددهن

 

مدتی است ممه ی ما را لولویی برده است، از لولوی محترم تقاضا میشود  تا آن روی سگ ما بالا نیامده بیاید و بگذارد سر جاش و گرنه میگویم یکی بیاید یک جایی از شما را ببرد که نفهمی کجایت را برده اند.


:: موضوعات مرتبط: بددهانی ها , سیاسی , اجتماعی , پرت و پلا , ,
:: بازدید از این مطلب : 272
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : 8 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بددهن

مردي به دادگاه رفت، رو به قاضی  کرد و گفت : آقای قاضی ! از وقتی که زنم به کلاس بازیگری می رود  دیگر آرامش ندارم و زندگی به اینجایم رسیده است(اونجای مرد).توی  این مدت  از بس که شکلک در میاره  یک آب خوش از گلویمان پایین نرفته ؛ همین دیشب نزدیک بود از ترس جان به جان آفرین تسلیم کنم و چهره درنقاب خاک بکشم از بس که قیافه ی جک و جونور در می آورد.

زن: حاج آقا این کارایی که شوهرم میگه جزو تمرینات نقشیه که قراره واسه پایان دوره بازی کنم؛ آخه تقصیر من چیه که نقش ریس جمهور رو دادن به من؛ من شوهرمو دوست دارم و نمیخوام ازش جدا بشم.



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , کیمیای سعادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 306
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 30 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بددهن

 

امروز خبری خوندم که خیال منو از بابت آینده ی این مملکت راحت کرد. یکی از غفلت های دولت های پیشین که منافع ملی و چه بسا منافع جهان اسلام رو به خطر می انداخت کشف شد و دست یاوه گویان شرق و غرب در دسیسه ای جدید رو شد . البته لازم به ذکر است بیشتر دست غرب رو شده است و شرقی های بیچاره زیاد دخیل نبوده اند.
یکی از  دامت برکاته ها اعلام کرده اند که شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" منطبق با آیات قران نیست ویک شعار انحرافی است که احتمالا کار صهیونیست ها و یا سران فتنه است که وارد فرهنگ زنا شویی ما شده است!در همین راستا من چند وقت پیش یه شعار کاملا منطبق با آیات قران پشت یه کامیونِ احتمالا بسیجی دیدم که به نظر من اگه یه کار گروه تخصصی تشکیل بدهیم و آنرا نهادینه کنیم خیلی خوب می شود. پشت کامیون ارزشی مذبور نوشته بود :" فرزند کمتر همسر بیشتر" که به نظر حقیر خیلی هم خوب و کاربردی می باشد. البته موانع قانونی آن هم چند روز پیش بر طرف شده و میتوانید حالشو ببرید. 
 در همین راستا از برادر ارزشی آقای ضرغامی تقاضا می شود در جهت نیل به این شعار قرانی علی الحساب چند تا از این سریال های فرهنگ ساز بسازه تا ملت آدم بشوند.  هیئت دولت هم طی یک جلسه ی چند ساعته  تعداد شب جمعه های هفته رو هرچقدر که مقدوره زیاد کنن تا در کوتاه مدت توطئه ی صهیو نیست های بی ناموس خنثی بشود. وزارت بهداشت هم این کاندوم ها و وسایل بی ناموسی را از سطح شهر جمع آوری کنه ویا حد اقل سوراخش کنه که اینقدر از غربی ها ضربه نخوریم وآبروی نظام حفظ بشود. 


:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , بددهانی ِ دینی , ,
:: برچسب‌ها: فرزند کمتر همسر بیشتر ,
:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 16 شهريور 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد