چه میشود پایم زیر پاشنه ی صندلی ات جا بماند
ورق ها را که بُر میزنی من لای آنها باشم
آس باشم
دست تو باشم
چه میشود کشوی میز تحریر را محکم به پایم بزنی
معذرت خواهی کنی
سرخ شوم
بفهمی
چرا نمیشود از سکوت فرار کنم؟
چرا بغض از حدقه در نمی آید؟
چه میشود روستایی باشم
به من بخندی
ساده تر از من
به من بخندی
سرخ شوم
بفهمی
نمیشود سرم درد بگیرد و جلب توجه کنم؟
جلب توجه می کنم اصلا؟
شاید باید معذرت بخواهم
زرد شوم و…
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6